" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

ایجاد سایت جدید

این همه رو گفتم تا بگم*

يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۴۵ ب.ظ

 

جمعه شهرمون خیلی شلوغ بود و جمعیت تو پاساژ موج میزد ؛ طبق معمول جمعیت سیاهی لشکر بودن و فقط قدم میزدن و ویترین مغازه ها رو نگاه میکردند.اواخر شب،سه تا خانوم با لباس محلی جنوب، اونا که ساق میپوشن و لباس سوزن دوزی و چادر و .. اومدن داخل فروشگاه.واسه بچه هفت ماهه لباس گرم میخواستن.چون اینجا هوا خیلی سرد شده.مخصوصا شبها خیلی سرده.

چند تایی نشون دادم اما نخواستن و رفتند و دوباره اقایون جنوبی اومدن و پشت سرشون دیدم صد نَفَر خانوم و اقا با لباس جنوبی همینجور پشت سرهم دارن وارد فروشگاه میشن ! یهو هنگ کردم گفتم شما همتون باهمید؟! گفتن اره، گفتم فقط دو نَفَر میتونند داخل فروشگاه باشن، بقیه لطفا برن بیرون منتظر بمونند ! که یکی یکی رفتن بیرون و بعد از چند دقیقه دوباره چیزی نخریدن و خداحافظى کردن و رفتند. هووووف . همون حال از بلندگوهای پاساژ اعلام کردن که تاسوعاء و عاشورا مجتمع تعطیله ! 

ازونطرف تو گروه کسبه ی پاساژ،عکسِ نامه ی اماکن رو دیدم که نوشته بود کلیه ی بازارها،پاساژها،طرح های دریا،تفرجگاه،پارک و جنگل تا روز دوشنبه تعطیله و کسی حق ارائه ی خدمات به بومی ها و مسافران رو نداره !

 

هیچ سالی اینطوری نبود،معمولا تاسوعا تا هشت شب باز بود و بعد تعطیل، و تا ظهر عاشورا پاساژ تعطیل و بعدش باز!

اما امسال فکر میکنم به خاطر هجوم بی سابقه ی مسافرا بعد از این جریان کرونا و محدود بودنِ عزاداری ها چنین محدودیتی اعمال کردن! واسه بومی ها که مشکلی نبود اما مسافرا دیگه هیچ جایی برای گردش نداشتن و فکر کنم همه راهی شهر خودشون شدن :))

 

خلاصه این دو روزه خونه بودم،عجیب یاد دوران قرنطینه واسم تداعی شد.چه روزهایی بود.. پر از ترس و استرس و نگرانی و ناباوری ...

 

هفت ماه از اون روزها گذشته..خوبه که حداقل کمی ازون شرایط دور شدیم.خونه نشینی ادمو دیوونه میکنه .مخصوصا اگه شاغل باشی و به محیط بیرون عادت داشته باشی .

به امید اینکه زودتر شرایط به حالت عادی برگرده و با دل راحت هرجا که خواستیم بریم*دلم مسافرت میخواد🥺


 

 

موافقین ۳ مخالفین ۱ ۹۹/۰۶/۰۹
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

نظرات  (۳)

قرنطینه برای ما که تموم نشده :(

پاسخ:
مگه میشه؟ هیچکدوم از اعضای خانواده شاغل نیستند؟ حتی اگه یک نَفَر بیرون بره و بیاد قرنطینه معنایی نداره.
۱۰ شهریور ۹۹ ، ۰۹:۵۴ مترسک ‌‌‌‌‌

من علاوه بر مسافرت، دلم در آغوش گرفتنِ عزیزانم رو هم می‌خواد :(

پاسخ:
آخى :(

اتفاقا دیروز با یکی از دوستام حرف میزدیم میگفت آذر بود؛هنوز یکسال نشده، اومدی اینجا، چه راحت همو بغل کردیم و روبوسى،رفتیم رستوران رفتیم گردش اینجا اونجا.حالا حتى میترسیم که همو ببینیم.چه باورنکردنیه حالِ این روزا.

فرقی با اوایل قرنطینه نکرده که

هنوزهم اکثرا دورکاری رو پیش می گیریم

هنوز هم مراقبت های شدید

هنوزهم هیچکس رو نمی بینیم

هنوز هم هر جاندار یا غیر جانداری که وارد خونه میشه یه دور کاملا با الکل و ماده ضدعفونی کننده شسته میشه

هنوز هم تنهایی... :(

پاسخ:
عزیزم کار خوبی میکنید.همه باید رعایت کنیم.البته اگر راهی دانشگاه بشی کم کم شرایطتت تغییر میکنه.ما رفت و امدمون با بقیه تقریبا صفره.اما سرکار مجبوریم که بریم و همین شرایطمون رو با دوران قرنطینه متفاوت کرده.
ماسک میذاریم الکل دم دستمونه و دستامونو میشوریم مرتب تو محل کارمون.تا ان شاءالله شر این ویروس از سر دنیا کم بشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی