" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

ایجاد سایت جدید

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

اسفند نودوهفت،بعد از یک سالِ پرفراز و نشیب.پس از اتفاقات زیاد و فرساینده ى اون سال،سعى کردم لابلاى هیاهو و شلوغیاى اون ماه گم بشم.سعى کردم فراموش کنم و اینجوری کل سال رو پشت سر بذارم.

اسفند عزیزم انقدر شلوغ و پرشور و شوق بود که حواس منو پرت کنه.انقدر خسته میشدم که فرصت فکر کردن به هیچکس و هیچ چیزی رو نداشتم،و این بهترین فرصت ممکن براى فراموشى بود.

بهرحال به دلایل زیادی بهم شوک وارد شده بود،و به زمان نیاز داشتم براى رسیدن به تعادل و تسکین.

اسفند نودوهفت با تمام قشنگى ها و شلوغیاش تموم شد و وارد نودوهشت شدیم.

سال رو تحویل گرفتیم..اما چند روز بعد...

تصاویر وحشتناکی دست به دست چرخید و همه جا پخش شد .صحنه های سیل شیراز و لرستان بی نهایت تکان دهنده بود.مات و مبهوت بودم که چطور ممکن است؟

مگر زمان نوح است؟پس پیامبر و کشتى مان کجا رفته؟

این بهت،این شوک و این عدمِ باورِ ناشى ازین اتفاق در تمام سال٩٨ ادامه داشت ...

در تک تک لحظات اجتماعى و شخصی..که اتفاقات اجتماعی اش رو شما بهتر از من میدانید..تکرار مکررات نمیکنم.

 

نودوهشت،نودوهشتِ پرتلاطم پر از روزهای تلخ و از حق نگذریم گاهی شیرین بود.سفرهاى زیادی امسال داشتم که نتیجه اش پخته شدنِ خامى بود ...

اما تلخى هایش انقدر پررنگ و ازار دهنده بود که شیرینی هایش را محو میکرد...

از این اواخر ،از روزهاى کرونا ننوشتم.از حال و روز و حس و حالم،از حیف شدنِ اسفند،از تعطیل شدنِ کار،از نگرانی و استرس و بهم ریختنِ برنامه ها و حساب و کتاب ها ننوشتم.اسفندِ عزیزی که یازده ماهِ ازگار،به امید رسیدنش دویده بودیم هیچ و پوچ شد..اسفندى که در سایه اش فراموش میکردیم و از انرژی سرشار میشدیم.. امسال وجود نداشت.چه کسی فکرش را میکرد؟

چه کسی فکرش را میکرد شبِ عید،شهر همیشه قشنگ و شلوغ من،خلوت تر و خالی تر از همیشه باشد؟

دیشب از دیدن شهر تاریک و خلوتم چنان حال غریبی بهم دست داد که .. باور نمیکردم،زمان و مکان را باور نداشتم..

 

امسال فهمیدیم که تا چه حد دنیا بی اعتبار است...

اما مهم نیست،تمام این اتفاتِ مهم،بی اهمیت است.

تمامش به فدای یک تار موى عزیزانمان!

تا زمانى که همه ى مان سلامت و درکنار همیم،تمام این مشکلات هیچ است.

 

خداروشکر میکنم

بخاطر تک تک نعماتش

که شاید اینروزها بیشتر از همیشه به چشممان میآید

خداروشکر میکنم

بخاطر نعمت سلامتی 

خدارو بخاطر تمام هواداری هاش،

تمام اتفاقات خوبِ اینده

بخاطر نور،ایمان و روشنی شکر میکنم.

و ارزو دارم سالی که در پیش داریم؛

برای تمام مردم ایران و جهان، در درجه اول سال سلامتی باشد.

ارزو میکنم به زودی ازین بحران عبور کنیم

ارزو میکنم دلمون شاد و لبامون خندون باشه

و خوشبختی های ریز و درشت به سمتمون سرازیر بشه

ارزو میکنم سال خبرها و اتفاقات خیلی خیلی خوب باشه

همون اتفاقات خیر و سرشار از خوبی و برکت ، که مدت هاست در انتظارشیم :)

 

 

یا مقلب القلوب و الابصار

حول الحالنا الى احسن الحال ...

 

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۴۸
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

اینترنتی که جنابِ جهرمی بصورت رایگان !! و تا پایانِ سال !!! برامون تدارک دیده منو یاد روزگارِ اینترانتیِ ابان میندازه.بزرگوار اومد زحمت بکشه ولی به واقع مارو انداخته تو زحمت.بس که هی مجبور میشم برای خطم بسته بخرم.قدرتی خدا بعد از خرید بسته میبینی اینترنت خط هم سرعت نداره!نمیدونم جریان از چه قراره خلاصه.

یعنی چنان هدیه ای دادن که اصلا نتونستیم ازش استفاده کنیم.اینجاست که باید گفت :

مرا به خیر تو امید نیست جهرمى،شر مرسان !!!!

 

حرف ها دارم،ایا بزنم یا نزنم؟

ازین روزای زهرماری حرف بزنم یا نزنم؟

از ٩٨ حرف بزنم یا نزنم؟ها؟

بزنم یا نزنم؟

 

 

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۰۵
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

کاش فردا که از خواب بیدار بشم یه نفس راحت بکشم و با خودم بگم:

"عجب کابوسی بود" 

خوبه که فیلم ، اونم از نوع تخیلی نمیبینم،اون چرت و پرت ها چی بود اخه؟

ویروس،قرنطینه،تعطیلی بازار،پر شدن بیمارستان ها،مرگ و میر،گورهاى جمعی ،اهک،وضعیت قرمز،بسته شدن راه ها،بسته شدن مرزها،بسته نشدن احرام،قرنطینه نکردن قم،هواپیمایی ماهان.جانفشانی پرستارا و پزشکها بدون امکانات.به جان هم انداختنِ مردم؛شیوع ،اپیدمی،بی خبری،انتظار،انتظار،اسفندِ سوت و کور.اسفندِ خاموش...

نوروزی که در راهست..بازار شب عید.. اینده ی نامعلوم..کابوس..کابوس...

نیلوفر از خواب بیدار شو..دم عیده.. باید بری سرکارت...

پاشو دیرت شد...پاشو ..

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۰۱:۴۰
🔹🔹نیلگون 🔹🔹