" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

ایجاد سایت جدید

متاسفانه اینا حقیقتیه که قابل کتمان نیست

شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۲۲ ق.ظ


شب.تاریکی.سکوتی که با صدای تیک تاک ساعت شکسته میشه.تنهایی و یک عالم فکر که به سرم هجوم اورده.

نمیدونم تکلیف مغزی که مدام فلش بک میزنه به گذشته و جاهایی که هیچکس فکرشو نمیکنه و یادش نمیاد؛بعد از سال ها به یادم میاره.. چیه؟

دیدن اون جزییات لعنتی بعد از سه سال توى خاطراتم چه فایده ای داره؟


شاید یکی از دلایل این حال، اوضاع مزخرف و بهم ریخته ی این روزهای مملکته.میدونید،اون موقع(سه سال پیش) شرایط خیلی بهتر بود.شاید ذهنم دلش میخواد فرار کنه ازین روزها و برگرده به گذشته !!! 

برگرده و توى همون روزا واسه اینده ش تصمیمات مهم بگیره ...


لعنت به باعث و بانی این اوضاع

لعنت به اونی که امید اینده رو ازمون گرفت

لعنت به همشون



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۲۱
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

نظرات  (۶)

بیخیالی بهترین راه است:)
پاسخ:
کاش میشد خواهر جان
دور از جون درازگوش نیستیم که ببینیم و نفهمیم و بیخیال باشیم.
خو حرص بخور:دی
میتونی انقلاب بفرما!:))))))))
پاسخ:
همینه دیگه همه چی رو به شوخی و خنده گرفتیم که حال و روزمون شده این.
خوبیش اینه ک شبا انقد خسته‌م قبل از این که تصمیم بگیرم به چیزی فکر کنم میبینم صبح شده باید بیدار شم😁
پاسخ:
این واقعا یه نعمته،شکرگزار باش بابتش😀
من وسط بازارم.همونجا انواع اقسام اخبار رو رویت میکنم و نمیشه که فکر نکنم به چیزی.
یه سئوال خصوصی اگر نخواستی نگو😦ماهی چقدر حقوق میگیری؟
پاسخ:
هااان؟!
چى شد که این سوْال رو پرسیدی؟چطور مگه؟!😐
هویجوری
پاسخ:
هویجوری که نمیشه.
فرض کن من جوون ماهی پنج تومن حقوق بگیرم(که نمیگیرم).زمین ٢٥٠ متری تو شهر ما پارسال این موقع بود صدو بیست میلیون.خب؟ الان همون زمین بعد یکسال و این وضع تورم؛شده هفتصدوپنجاه میلیون.با این پنج تومن حقوق فرضی،اگه اصلا و ابدا بهش دست نزنم،روز و شب کار کنم،پس اندازش کنم؛بعد "دوازده سال و شش ماه" میتونم هفتصدوپنجاه میلیون داشته باشم.البته اونموقع دیگه زمینی درکار نیست.باشه هم این قیمت نیست.

توضیح بیشتر لازمه یا به عمق فاجعه پی بردی؟
منم نگفتم تورم و...نیست !
گفتم کاری میتونی انجام بدی بسم الله!
وقتی میبینم هیچ کس ازخودش شروع نمیکنه برای اصلاح وضعی که توش هست من چرا الکی اعصاب خودم رو خراب کنم!
به خیلی چیزا نرسیدم اینم روش:دی
همون آب که ازسر گذشته...

پاسخ:
من به تنهایی چیکار میتونم بکنم جز غصه خوردن؟
مشکل اینجاست همه وظیفه ی درست کردن اوضاع رو پاس میدیم به یکی دیگه و حتی حق اعتراض به خودمون نمیدیم و فقط شاهد از دست رفتن ارزوهامون هستیم.حتی انقدر چشمامون رو میبندیم که مثلا نفهمیم چی داره به سرمون میاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی