" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

ایجاد سایت جدید

از هر طرفی ..

جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۰۸ ب.ظ

🔸میگفت من دیگه نمیتونم تو چشمای تو و"پ "نگاه کنم.اصلا اگه تو از اول اینو میدونستی هیچوقت با من دوست نمیشدی.هروقت هرکدومتون بهم میگید خوش قلب و مهربون از خودم بدم میاد.میدونم اگه بقیه هم بفهمن دیگه چنین نگاهی بهم ندارن...

گفتم اینطور نیست.من تو رو بخاطر شخصیتت،خوش قلبی و تمام مهربونی هات دوست داشتم و دارم و خواهم داشت.

گفت واقعا نظرت راجبم عوض نشده؟

گفتم تو هرکاری تو گذشته ت کردی به خودت مربوط بوده و هست..تو جز خودت به کسی ضرر نرسوندی..میدونم که به اندازه ی کافی تاوانش هم دادی.... وجدان هر کسی بزرگترین قاضی و محکمه برای خودشه.من تو جایگاهی نیستم که بخوام بهت خرده بگیرم یا هرچیزی...ناراحتم بخاطر تمام چیزایی که از سرت گذشته.اما راجب شخص خودت،هیچی برای من عوض نشده.


🔸🔸تو نگاه اول فهمیدم خریدار نیستند اما بهشون احترام گذاشتم.یه مادر و دختر و یه نوزاد تو بغل دختر اومده بودن فروشگاه.از اول قصدشون این بود بشینند تو فروشگاه و به بچه شیر بدن.و اون وسط مسطا مزاحم بشن و چند تا قیمت بخوان و صد البته فضولی کنند.

من نمیشناختمشون.خانومه اما میدونست من کی ام و چیکاره ام ! پرسید درست تموم شده.گفتم خیلی وقته.گفت پس چرا هنوز شوهر نکردی؟! دلم میخواست صدای خرد شدن دندونهای خانومه به گوشم برسه بعد این حرف.اما متاسفانه صدای شکستن دل خودم رو شنیدم.

هنوز بعد این همه سال و بارها شنیدن این حرف،ازین سوْال مسخره اعصابم بهم میریزه.انگار که مسائل خصوصی ادما به بقیه ربط داره.یا انگار وظیفه هر دختریه که بعد تموم شدن درسش بلافاصله شوهر کنه.یا انگار که ازدواج کردن یا نکردن مثل تحصیل یه اتفاق روتینه و انتخابِ صددرصدیه.و صد انگارِ دیگه ....


🔸🔸🔸چند ماه پیش واسه پیام فرستادن به کانال یاسمن جان، پیام ناشناسم رو توی تلگرام فعال کردم.ولی لینکش رو برای کسی نفرستاده بودم.دیشب یه پیام ناشناس گرفتم به این مضمون که: خسته ام!کاش میشد باهات دردودل کرد!کاش حواست به ادمهای اطرافت بود!

جواب دادم:

سلام

خسته نباشی!


یادم نمیاد لینک اینجا رو به کسی داده باشم.چرا؟چون خوشم نمیاد کسی ناشناس بهم پیام بده.چرا؟چون فکر میکنم آدمایی که ناشناس پیام میدن خیلی بی جربزه و بزدل هستند.

میتونی خودتو معرفی کنی و بگی جزو کدوم یکی از ادمای اطرافِ منی که توقع داری حواسم بهت باشه.


دیگه چیزی نفرستاد!


🔸🔸🔸🔸مامان رفته سفر کاری و علی اومده خونه مرخصی.وظیفه ی خطیر اشپزی برای پدر و برادر افتاده بود رو دوش من این چند روز.هرروز صبح زود بیدار میشدم و غذارو بار میذاشتم و بعدش میرفتم سرکار.پیاده میرفتم چون علی ماشین رو با خودش میبرد بیرون.بماند که هنوز گواهینامه ندارم و نمیتونم ماشین رو زودتر از علی بردارم و برم.تو مسیر فکر میکنم و به جزییات هم توجه میکنم.به آسمون نیلگون.به بهارنارنج های باز شده کنار خیابون و عطر مدهوش کننده ش.به شمعدونی های روی طاقچه.به شقایق های نارنجی گوشه ی دیوار.به دریا.به اینکه چقدر عاشق این شهرم.به اینکه چقدر جات کنارم خالیه.به اینکه چقدر از انتظار بدم میاد ...


🔸🔸🔸🔸🔸علی گفت به مامان بگو لباس های علی رو شستم.دوست نداشت لباس هاشو بشورم!ازونطرف مامان مدام پیام میداد از ساک بچه لباس هاشو بردار و بشور.بذار ترتمیز برگرده حوزه .به علی گفتم لباس هاتو بده به من .من دروغ گفتن بلد نیستم...چند ثانیه نگاهم کرد و بعد ساکشو اورد داد دستم .لباس های نظامی شو دراوردم و بوسیدم.



موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۱۳
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

نظرات  (۶)

۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۱:۲۱ آفتابگردون ...
خیلی وقت بود که دلم هوای پست‌های طولانی و زبون شیرینت رو کرده بود :) 
پست‌هات هرچی که باشه شبیه یه قالیچه نفیسه که میشه از روی رَج‌ها بافنده زبردست و دوست داشتنیش رو شناخت :)
چقدر خوب گفتی به دوستت:)
چقدر‌ ارتباط نسل ما با نسل قبل مخدوشه و نمیفهمنمون که اینقدر راحت میگن چرا ازدواج نکردی :/
خوبه که مجبوری پیاده بری و از بهار لذت ببری :)
خواهر مهربون داداش آقا، خوش بحال پدر و مادر :)
پاسخ:
چندین بار کامنتتو خوندم و هربار پر از حس خوب و شادی شدم.اخه چقدررررر خوبی دختر؟ممنونمم از این همه لطف و مهربونیت :*****

من اگه میدونستم پست های طولانیمو دوست داری زودتر دست به قلم میشدم ^_^🙈
☺️😘
میدونی اصلا بحث نسل ها به کنار.طرف خانوم بود یا نه؟مجرد بود یه روزی یا نه؟باید خودش بفهمه یه سری چیزا رو.
شاید خودش با اولین خواستگارش ازدواج کرده بوده اون خانوم.یا شاید دخترشو بعد دیپلم گرفتن سریع شوهر داده بود.بدون هیچ معیار خاصی.اگه شوهر کردن اینه که همه میدونیم پُرن ازین مدل شوهرا.ولی انقدر درک نداشت که فکر کنه خب،قرار نیست همه مثل هم باشند.که سریع به اولین خواستگار جواب مثبت بدن برن خونه شوهر.فکر نمیکنه شخصیت و موقعیت و اهداف هرکسی متفاوته .و پرسیدن چنین سوالی از یه دختر اصلا قشنگ نیست.بهش گفتم ازدواج چیزی نیست که بخوایم واسش زمان تعیین کنیم.باید قسمت بشه.اونم ان شاءالله با شخصی که ایده ال منه.
من خیلی خانومانه جوابشو دادم.ولی الان میگم کاش جواب چنین ادمی رو دندون شکن میدادم که یادش بمونه و دفعه دیگه تکرار نکنه این سوالو.جلوی هیچکس.

اره واقعا خیلی خوبه :)اوصیکم به پیاده روی تو بهار 😌

وای افتابگردون جاانم من از خجالت اااااب شدم رفتتت🙈🙈😘😘😘

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
******* *** ****** **** ****** ** ***** ***** ** **** ***** **** *******
میگفتی دارم به پیشنهاد شوهرت فکر میکنم😈
گولشونو نخور بیخود کرده توجه خواسته😎
عه داداش به سلامتی منزل است😄
قشنگ و تمیز بشور😎😜😈
پاسخ:
با عرض پوزش اول کامنت به دلایلی سانسور شد😎
یعنیااا هنوز حرص میخورم چرا جواب دندون شکن ندادم بهش😑😒😒
نه بابا مادر نزاییده کسی رو که بخواد منو گول بزنه :)))
نه صبح رود رفت دیگه :)
انداختم تو ماشین🙄😒فوبیای جا گذاشتن یا گم شدن یا خشک نشدن لباس هاشو داره😁.دیشب میخواست بره خونه خالم،که ازونورصبح بره محل خدمتش که یوقت غیبت نخوره.(اخه خونه خالم به محل خدمتش نزدیکتره)ولی متوجه شد پوتینش رو جا گذاشته تو خونه 😝 دیگع  مجبور شد بیاد خونه صبح از خونه بره :)))
۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۱:۵۱ آفتابگردون ...
فدامداااا :)
ادمای خوب و مهربون همیشه بقیه رو مثل خودشون‌میبینن، درست مثل تو که منو اینقدر خوب میدونی :)
بنظرم حرف اون مناسب خودش و جواب تو مناسب شخصیت خودت بوده. ممکنه خیلیا چیزای بدتری بگن یا بدتر حرف بزنن حتی... اینکه تو همه شرایط رو برای اون خانم تصور میکنی از کمال عقل و رشدته اما میتونی هروقت که لازم دونستی با همین زبون متین و مودب حرفاتو صریحتر بهش بفهمونی :) اگه از من‌میشنوی میگم اگر ادمی بود که حرفش رو ممکن بود از زبون بقیه هم بشنوی (مثل بعضی از فامیل) جوابشو بده اما اگه ادم‌‌مهمی نیست پس یه گوشت در باشه یکی دروازه :)
پاسخ:
مرسی عزیزم..خوبی از خودته  :) :*

دقیقا باهات موافقم..منم منظورم همین بود.که همینجور مودبانه ولی صریحتر جواب میدادم.تو چنین موقعیت هایی بسته به ادمی که باهامون طرفه و طرز سوْال پرسیدنش جواب های مختلفی میشه داد.در هر صورت میدونیم دهن مردمو نمیشه بست.پس یه گوشو در میکنیم اون یکی هم دروازه :)
:/
پاسخ:
😁
تو دوباره وبلاگ حذف کردی؟؟؟ :|||
یس:|||
پاسخ:
وای؟ :|||
Zera:/
آی دونت نو😐
پاسخ:
ریلی؟!😐
ماذافازا؟😑

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی