اگه تو رو داشته باشم...
جمعه, ۲۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۹ ب.ظ
دیروز غروب؛ یه حسِ غروب جمعه طوری داشتم با اینکه جمعه نبود و توی فروشگاه سرم شلوغ بود...
به محض اینکه سرم خلوت شد اهنگ سوغاتی هایده رو پلی کردم..انقدر دلتنگ بودم که تو همون حال میخواستم بیام توی وبلاگم و یه پست بنویسم.
هایده دور اولش رو خوند..
تو فکر بودم چجوری حسم رو بنویسم و به رفت و امد ادم ها نگاه میکردم... که یه دفعه پریا رو دیدم که با دخترش داره میاد پیشم..! بهم خبر نداده بود که میاد....بال درآوردم.
ایلای رو گرفتم تو بغلم و دور دوم اهنگ رو با هایده همخونی کردم :) تو گوش ایلای اروم اروم باهاش میخوندم و تکونش میدادم.
انقدر حسش خوب بود که خدا میدونه.. یعنی انگار همه ی غم و غصه ای که روی دلم نشسته بود، یکدفعه شسته شد و رفت....
۹۷/۰۷/۲۷