یکی نیس بهشون بگه قبل سفر با تبدیل پول آشنا بشین :|
چند دقیقه پیش هفت هشت ده تا مرد عرب اومدن تو مغازه.همه شون کوله به دوش و هدفون تو گوش بودن و بهترین برندهای لباس هم پوشیده بودند.آها بستنی هم تو دستشون بود ( اسمایلی چش غره)
عین رادیو با هم حرف میزدن و قیمت چندتا مدل لباس رو پرسیدند که گفتم مجموعش میشه 358t.تری هاندرز اند فایوتی اکس تومان:|
شکر خدا پدر همون لحظه از راه رسید و من یار کمکی یافتم.
بابا پرسید فرام عراق؟! گفتن نو نو عمان! عمممان!
اوه یه!
یکیشون بعد بررسی لباسا گفت سایز بزرگتر از همین لباس ها میخوام( به زبان اشاره و عربی البته!)رفتم از اونیکی شعبه براشون بزرگترش رو آوردم.
وقتی برگشتم دیدم وای.مغازه رفته رو هوا از بس که بهم ریختن و به همه ی لباس های تا شده دست زدن.دکوری جات بالای ویترین رو انداختن تو ویترین و کلا چیدمان رو ترکوندن رفته.
بعد رایزنی سر قیمت 28t بهشون تخفیف دادم و وسایل رو گذاشتم تو نایلون.
پسره از تو کوله ش یه پاکت پول درآورد.
سه تا ده تومنی و یه پنج تومنی داد دستم و گفت شکرا !!
گفتم چی چی رو شکرا!
وان هاندرز تومن نه تن تومن :|| پسره گیج زد و گوشی درآورد و همشون باهم عربی عربی حرف زدن و مرده نرم افزار تبدیل ارز آورد و چهار ساعت معطلی اینچنینی.بابا توجیهشون کرد و قیمت رو به ریال براشون نوشت و توضیح داد.
آخر که فهمیدند قیمت چقدره گفتند شکرا و گرونه و فلان و رفتند :|
منم پوکر فیس وار رفتنشون رو نگاه کردم و یه چش غره اساسی پشت سرشون رفتم بووووووووووق ها رو :||
(وقتی داشتن بیرون میرفتند؛ با حرص به بابا گفتم که بازم عراقی ها بیشتر ازین خنگولها میفهمن و میخرن.گفت توهین نکن! شاید بفهمن. گفتم بذار بفهمن.اگه میفهمیدن که انقدر نفهم نبودن که ندونند قیمت این همه لباس سی و پنج هزار تومن نمیشه :|| )