" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

ایجاد سایت جدید

دوتا نُه

دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۰۱ ق.ظ

امروز چند شنبه س؟ یادم نمیاد.میرم تقویم رو نگاه میکنم.یکشنبه بود.سوم اسفند سال ١٣٩٩.

سوم اسفند پارسال انتخابات بود.بعدش رسما اعلام شد کرونا به ایران اومده.بعدش که انکار و رعب و وحشت و قرنطینه.روزگار ناباورانه اى رو گذروندیم.چیزی از اسفند نفهمیدیم پارسال .نه فقط اسفند که فروردین،اردیبهشت،روزها رو گم کردیم.تاریخ ها رو.همینجور ناباورانه و سوار بر امواجِ سهمگین اومدیم جلو و رسیدیم به اسفند ٩٩.

خداروشکر کنیم که تا الان سلامتیم و ازین مهلکه جون سالم بدر بردیم...سال غریب و غمناک و دور از باورى بود.

 

میدونید، اخیرا تو چندتا وبلاگ خوندم که اره مسائل ناراحت کننده و پست غمگین ننویسید،قطعا کسی پست نمیذاره که بقیه رو ناراحت کنه اما خاصیت وبلاگ نوشتن اینه.که از درونى ترین و عمیق ترین احساساتت حرف بزنى.اینجا اینستا نیست که یه عکس قشنگ یا استوری شاد بذاری و کسی هم نفهمه تو دلت چخبره .اینجا لاجرم از ته دل مینویسی.در لحظه مینویسی و نمیتونی به چیزی وانمود کنى.بنابراین عزیزای دلم هرچه میخواهد دل تنگتون بنویسید.

 

خب نمیخوام ادامه بدم و از سختى ها و تلخى هاى سالى که گذشت بنویسم.انقدر هم بزرگ شدم که بدونم با عوض شدن تاریخ قرار نیست چیزی عوض بشه،زندگى در هر صورت ادامه داره،با همه ى سختى ها و شیرینی هاش هم ادامه داره.

درسته که امسال سالِ خیلی سختى برای من بود اما وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم که همون سختی ها و شکستن ها از من یه آدم جدید ساخته.یه آدم قوى تر.یه ادم صبورتر.یه ادم هدفمندتر و اگاه تر.

امسال خیلی چیزا یاد گرفتم ... با ترسام رو به رو شدم و این رو درویی با ترسام ،بهم خیلی چیزا یاد داد.

تجربه هام خیلی گرانبها بودن.نمیدونم شاید چیزایی بودن که برای ادامه ى مسیر زندگیم بهشون احتیاج داشتم.

 

نودونهى که انقدر باهام نامهربون بودى.نمیخوام همه ى تلخى ها رو گردن تو بندازم.ولى بیا و روزای باقی مونده رو باهام مهربون باش.من منتظر روزاى خوبم.چه تو همین اسفند چه تو بهار چه تابستون چه پاییز و زمستونِ آینده.منتظر روزای لطیف و مهربونم.منتظر خنده هاى از تهِ دل،ذوق و شوقِ بی حد.منتظر روزاى آروم و سرشار از خوشبختی ام.

احتمالا بعدها ازت به نیکى یاد نمیکنم،خیلی دلشکسته ام از اتفاقاتى که امسال افتاد.

همچنان منتظر سالى هستم که اخرش بگم این بهترین سال عمرم بود،قشنگترین اتفاقات برام افتاد .منتظر سالی ام که اخرش جشن بگیرم و دلم براش تنگ بشه..

١٤٠٠ عزیز؟ لطفا بچه ى خوبى باش و به لطف خدا خاطرات خوبى برامون رقم بزن.

 

 

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۰۴
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

نظرات  (۴)

۰۴ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۱۵ وصــــــــــآل یـــــــــــار

سال کرونایی...

واقعا سال سختی بود. درواقع برای من خیلی دشوار بود.

کرونا به کسب و کارم آسیب زد. خیلی ها هم عزیزانشان را از دست دادند.

متاسفانه سال خوبی نبود. سال ۸۹ منحوس ترین سال برای همه جهان بود.

اما به نظرم انسان اکنون نعمت سلامتی را درک میکند و آگاه است که پروردگار نهربان چه نعمت هایی را به ما داده و ما به افسوس آنچه نداریم، داشته هایمان را فراموش کردیم. (البته بنده خودم را میگم)

پاسخ:
کاش فقط مشکل کرونا بود.متاسفانه کرونا و سواستفاده ى بعضیا از کرونا خیلی به کسب و کارها و وضعیت اقتصادى اسیب زد.
درسته...خوشحالم که شما به این درک رسیدید.

این دنیا یه سال به هممون بدهکاره.فقط کاش بیشتر نشه.

پاسخ:
آره واقعا ...

مطمئنا وبلاگ جاییه که آدما توش همونی باشن که واقعا هستن 

هرکس هم دوست نداره خوب نمیخونه!

واقعا سال متفاوتی بود...

ایشالا امسال خیلی خوب باشه ❤

هر چند من میگم این سال متفاوت هم خیلی خوبیا هم داشت تجربه‌ی جدیدی بود. البته خوب برای ماهایی که کسی رو از دست ندادیم....

پاسخ:
وبلاگ از نظر من مثل یه پناهگاه میمونه..واقعا محتواش بستگى به حال نویسنده داره.
زندگى تو سال ٩٩ و جهانِ کرونایی تجربه ى خیلى متفاوتى بود.قطعا خوبى هایی هم داشت اما
در کل خیلی سال سنگینى بود ...

امیدوارم گاو ۹ من شیر ده نباشه یا شاخمون نزنه🥴🥴

پاسخ:
٩ من شیرده؟🤣
ایشالا که گاو مهربون و با برکتی باشه🥰

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی