" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

" نیـــلگـون "

به رنگِ آسمـــــان ..

ایجاد سایت جدید

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

بلاخره بعد از چند سال داشتم میرفتم اونجا.وقتی که از هیچکس نخواسته بودم منو ببره،وقتیکه بی تاب نبودم،وقتی که قرار بود خیلی راحت بدون دغدغه ی پیدا کردن راه برم،انگار خدا و ابرو باد و مه و خورشید و فلکش،میخواستن خواسته ی قلبی منو به بهترین شکلِ ممکن و بعد از چندین سال برآورده کنند.


رفتیم،رسیدیم ،روزای خاصی یادم اومد،ادم های خاصی یادم اومدن.خواستم دنبالشون بگردم اما...نمیدونم چی شد که پاک فراموش کردم ...اونجا بودم اما ... 

قطعه های سبز رو رد کردیم.انگار کسی سالها اونجا قدم نذاشته بود.حال غریبی داشت..خورشید در حالِ غروب بود که به قطعه ی نودوهشت رسیدیم...


دنبالِ عزیزمان میگشتیم..از گوشه قدم برمیداشتم و پشت سر بقیه میرفتم ..دست اخر در دنج ترین گوشه یافتیمش..با آن درختچه ی سبز کنارِ پایش..اولین حرفی که زدم این بود:بلاخره اومدم.. حالِ غریبی بود ..خیلی غریب ..

سی امین سالگرد پر کشیدنِ تو بود

برادرزاده ای که هیچوقت ندیدت و ندیدی اش

برای اولین بار ..کنار سنگ مزار تو ایستاده بود ..





۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۲۵
🔹🔹نیلگون 🔹🔹


چهار روز پیش،هزاروهشتصد کیلومتر دورتر از خونه،از خواب بیدار شدم .بعد ازینکه چشمام به نور اتاق عادت کرد،

گوشیم رو برداشتم و چک کردم.تو دایرکت اینستاگرام یه پیام از میم داشتم.

رو استوریم ریپلای زده و نوشته بود: "عزیزم ممنون بابت عکس های قشنگ و انرژی مثبتی که بهم میدی.ان شاءالله که خدا،زودتر سعادتِ کامل رو نصیبت کنه" با خوندنِ پیامش لبخند زدم..از تهِ دلم آمینِ بلندی گفتم و روزم ساخته شد..

حالا ازون روز دارم به "سعادت کامل" فکر کنم..به بنده هایی که لایقش هستند و به خدایی که بی حساب میبخشه ..




۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۴۲
🔹🔹نیلگون 🔹🔹


ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت

"جانم بسوختی و به دل دوست دارمت"

.

.

.



کاش میشد این بیت از طرف تو به من باشه ..

اونوقت با دیدنش هم بغض میکردم هم دلم میگرفت..هم خوشحال میشدم..  

چون میفهمیدم با اینکه آتیش به جونت زدم...

ولی تو بازم از ته دلت دوستم داری....



۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۲۵
🔹🔹نیلگون 🔹🔹


زمان در گذره.

با سرعتی بیشتر از حدِّ تصورِ تو ..

گذشته هیچوقت،هرگز... برنگشته.

حسرتِ حرف های گفته و نگفته..کارهایی که باید انجام میدادی و ندادی،کاش گفتن و فکر کردن و آه کشیدن،جز خراش دادنِ روحت ثمری نداره..


نیلوفر! تو در لحظه,توى لحظات خاصی.. تصمیماتِ مهمِ درستی گرفتی....اگر هم حالا،وقت مرورِ وقایع گذشته، میبینی یه جایی رو درست نرفتی،تقصیری نداری.تو فقط اون زمان تجربه ى الان رو نداشتی . 


تک تک اون اتفاق ها و اون ادمها فقط باعث تغییر بینشت و افزایش تجربه ت شدن.. همین که لابلای این اتفاق ها بزرگ تر شده باشی و با تجربه تر برات کافیه..


گذشته و آدمهاش رو رها کن.. انتظار دیدن بعضی از ادمها رو رها کن ..

در لحظه زندگی کن و از زنده بودنت لذت ببر... 

از خدا بخواه راه رو نشونت بده..مثل همیشه ازش خیر و نیکی طلب کن..امیدوار باش.. به زندگی لبخند بزن و امید داشته باش..

امید..




۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۵۷
🔹🔹نیلگون 🔹🔹


تو رو باید مثه گل نوازش کرد و بوییـــد
با هرچی چشم تو دنیاست 

فقط باید تو رو دید

تو رو باید مثه ماه رو قله ها نگاه کرد
با هرچی لب تو دنیاست 

تو رو باید صداکرد ..




۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۴۲
🔹🔹نیلگون 🔹🔹

چقدر دوست دارم تو یه دفتر بنویسم دلم برات تنگ شده.دلم میخوادببینمت...نوشته های توى دفتر محو بشن و بیان جلوی چشم تو.تو هم دلت نیاد منتظرم بذاری و سریع جواب منو بدی.منم دلم برات تنگ شده عزیزم ...

دارم میام پیشت...الساعه...




۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۰۹
🔹🔹نیلگون 🔹🔹